پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

حرف زدن پرشان خان

عزيز مامان آفرين خيلي دامنه لغاتت پيشرفت كرده تقريبا سعي مي كني هر چي مي گيم تكرار كني . بعد از سفر به ملاير عمه رو ياد گرفتي، نگار نگين نانا آقا ليلا (تقريبا خانواده عمو سعيد رو ياد  گرفتي). ديروز هم آدامس و چند تا كلمه ديگه كه خواستم رو گفتي... خوشگلم روز به روز داري بزرگتر مي شي و من دلتنگ همه روزهاي گذشته و مشتاق ديدن روزهاي آينده ام.   دوستت دارم
27 مرداد 1392

كلمات جديد پرشان

عزيزم  طوطي شدي مامان هر چي بهت مي گيم خيلي شيرين ادا مي كني موقع غذا كه مي گي ادي ميخوام با ماد يعني همون ماست. به توپ مي گي پوت، بغل  و هر كلمه اين كه بهت مي گيم رو تكرار مي كني.   فداي تو
13 مرداد 1392

عزيزم بالاخره شير شب هم تموم شد

نفس مامان برنامم اين بود كه بعد از دوسالگي اين شير شب رو هم قطع كنيم و ديگه شما آقا شدي و بزرگ شدي و نگي مه ميخوام . متاسفانه يا شايد هم خيرتي بود دوباره بدن مامان كهير پاشيد درست موقعي كه شما بيست و سه ماه و دو روز داشتي و من مجبور شدم برم دكتر و يك سري دارويي رو به من داد كه براي سلامتي شما ضرر داشت خلاصه با كمك و همياري هميشگي بابا حميدت كه شبها براي تو قصه مي گه و تو رو حسابي سرگرم مي كنه الان پنج شبه كه شما ديگه شير مامان رو نمي خوري اميدوارم اين مرحله هم مثل بقيه مراحل زندگي به خوبي بگذره.   دوستت دارم
13 مرداد 1392

ني ني پارتي خونه درسا خوشگله

عزيزم ؛ من رو ببخش يه چند وقتيه نرسيدم وبلاگت رو آپ كنم. عزيز دلم من و تو سي خرداد بالاخره يه ني ني پارتي رفتيم خونه درسا كوچولو كه انصافا مريم جون خيلي زحمت كشيده بود و خيلي خوش گذشت . بعدا برات چند تا عكس مي زارم. همه دوستامون رو هم از نزديك ديديم و بهمون خوش گذشت.   دوستت دارم خوشگلم         ...
8 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد